این روزها چه سرد شده تنم
تند تند .... ها...! می کنم...اما، یخ انگشتانم انگار سفت تر می شود
از ماه هم گذشته ندیدن روی ماهت
بی نصیبی از گرمای نفست چه پژمرده کرده روحم را
بیا و نفس دوباره ام باش، که سوز این زمستان گوئی تمامی ندارد
عزیز راه دورم ......خسته ای تو هم؟ میدانم
واژه های بریده بریده ات.... آن آه های بلند و سنگینت.... صدای آرام و مردانه ات
تاب نذاشته برایم.....زودتر بیا دردانه عاشقی ام
یلدا شب بلند غزلهای مشرقی ست
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست
سرما حریف قصه ی مادربزرگ نیست
دستش لحاف کرسی گرمای مشرقی ست
(از هر چه بگذری سخن دوست خوش تر است)
حافظ دوای روح ومسیحای مشرقی ست
سیب و انار و پسته،شیرین و ترش و شور
طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ست
حالا که دوستان همه جمعند دف بیار
چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست
یلدا شب یکی شدن افتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست
نغمه مستشار نظامی